شعر در مورد اسم پگاه
شعر در مورد اسم پگاه,شعر درباره اسم پگاه,شعر با اسم پگاه,شعر با کلمه پگاه,شعری با اسم پگاه,شعر برای اسم پگاه,شعر در مورد اسم پگاه,شعر درباره اسم پگاه
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم پگاه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
سحرگاهان نسیمی خوش دمیدی
پگاه بام رامین در رسیدی
شعر در مورد اسم پگاه
شبی پگاه ترک سر ز خواب ناز برآور
که آفتاب نیارد که صبحگاه برآید
شعر درباره اسم پگاه
غلام نرگس مستم که بامداد پگاه
قدح به دست گرفته ز خواب برخیزد
شعر با اسم پگاه
بزم را چون پگاه برخیزد
عشرتی از میان برانگیزد
شعر با کلمه پگاه
خا بوسد سپهر هر روزی
پیش تخت تو بامداد پگاه
شعری با اسم پگاه
یکی پر طمع پیش خوارزمشاه
شنیدم که شد بامدادی پگاه
شعر برای اسم پگاه
عزم دارم که بامداد پگاه
سوی خانه کنم عزیمت راه
شعر در مورد اسم پگاه
ستاره چگونه بود صبحگاه
چنان بود اگر صبح باشد پگاه
شعر درباره اسم پگاه
چو آفتاب ترا از کنار بام بدید
پگاه تر علم خویش را ز بام ببرد
شعر در مورد اسم پگاه
بلاست دوری او، اوحدی، بکوش تو نیز
مگر پگاه تر از پیش این بلا برویم
شعر درباره اسم پگاه
روز عید آن ترک را دیدم پگاه آراسته
گشته از رویش سراسر عید گاه آراسته
شعر با اسم پگاه
شب حسود تو شامیست بی کرانه چنان
که روز حشر ز صبحش پگاه خیرترست
شعر با کلمه پگاه
روزش چنین که هست همیشه به کام باد
کاین ایمنی نتیجه روز پگاه اوست
شعری با اسم پگاه
مباد و خود نبود تا شبانگاه ابد
شب حسود ترا هیچ بامداد پگاه
شعر برای اسم پگاه
صادقان از خدمتت فارغ نیند
صبح صادق زان همی خیزد پگاه
شعر در مورد اسم پگاه
نسبت از صدق تو دارد در هدی
صبح صادق زان همی خیزد پگاه
شعر درباره اسم پگاه
بزرگوارا این بنده را به دولت تو
نماز شام امل گشت بامداد پگاه
شعر در مورد اسم پگاه
بزرگوارا من بنده را به دولت تو
نماز شام امل گشت بامداد پگاه
شعر درباره اسم پگاه
نبشته بودی کان جزو بیتها بفرست
سپاس دارم فردا پگاه بفرستم
شعر با اسم پگاه
با من به سخن درآمد امروز پگاه
آن لاغری که دارمش از پی راه
شعر با کلمه پگاه
مگر عدم برد از سایه تیرگی ورنه
چه ممکن است که بیگاه ما پگاه شود
شعری با اسم پگاه
صبح ازل شگوفه اشکم بهار داشت
هم در پگاه بود چراغان بیگهم
شعر برای اسم پگاه
خنک نسیم معنبر شمامه ای دلخواه
که در هوای تو برخاست بامداد پگاه
شعر در مورد اسم پگاه
بهر صبوح از درم مست در آمد نگار
غالیه برده پگاه بر گل سوری بکار
شعر درباره اسم پگاه
بسکه چون صبح در آفاق زنم آتش دل
نتواند که برآید شه سیاره پگاه
شعر در مورد اسم پگاه
مه بی مهر من ز شعر سیاه
روی بنمود بامداد پگاه
شعر درباره اسم پگاه
چو فیض چشمه خورشید بامداد پگاه
که در تموج او منطمس شود پروین
شعر با اسم پگاه
چو ماه روی مسافر که بامداد پگاه
درآید از در امیدوار چشم به راه
شعر با کلمه پگاه
همیشه تا ملک شرق بامداد پگاه
برآید و کند آفاق روشن از اشراق
شعری با اسم پگاه
چوشب سیاه شود آفتاب اگر هر صبح
برآستان تو ننهد پگاه پیشانی
شعر برای اسم پگاه
غلام ساقی خویشم که بامداد پگاه
مرا زمشرق خم آفتاب بر کشدا
شعر در مورد اسم پگاه
مبارکست نظر بر تو بامداد پگاه
چه نیکبخت کسی کش به روی تست نگاه
شعر در مورد اسم پگاه
میان مصر چمن گل ز بامداد پگاه
چو یوسفیست که برقع برافکند ز جمال
شعر درباره اسم پگاه
نشست آن شه پگاه از خون برش تر
که تاهرمز کی آید از درش در
شعر درباره اسم پگاه
غلام را بفرستاد بامداد پگاه
نه زان قبل که ستوری پگاه تر بفرست
شعر با اسم پگاه
سوی صحرا رنجه شو فردا پگاه
وز خدا از بهر باران ابر خواه
شعر با کلمه پگاه
چون کفن کردند و شستندش پگاه
بر جنازه بر گرفتندش ز راه
شعری با اسم پگاه
ور پگه بایست کردن عزم راه
کار را برخاستم اینک پگاه
شعر برای اسم پگاه
چون صبا نزدیک بلبل شد پگاه
در نهانی از نشان نیک خواه
شعر در مورد اسم پگاه
خجسته باشد روز کسی که دیده بود
خجسته روی بت خویش بامداد پگاه
شعر درباره اسم پگاه
ز بهر تهنیت عید بامداد پگاه
بر من آمد خورشید نیکوان از راه
شعر در مورد اسم پگاه
روز منحوس به دیدار تو فرخنده شود
خنک آنکس که ترا بیند هر روز پگاه
شعر درباره اسم پگاه
عید خوبان سرای آمد و خورشید سپاه
جامه عید بپوشید و بیاراست پگاه
شعر با اسم پگاه
بامدادان پگاه آمد بر بسته کمر
غالیه بر سرو کرد (؟) و برون رفت بد
شعر با کلمه پگاه
همی به چشم من آید که بامداد پگاه
هوا به برکند از گرد جامه ادکن
شعری با اسم پگاه
در آن تفکر مانده دلم که فردا را
پگاه ازین شب تیره چه خواهدم زادن
شعر برای اسم پگاه
پگاه دلبر دلجوی من ز حجره خویش
نهاد دست بر آن روی بیروان و توان
شعر در مورد اسم پگاه
هزار سرکش هر روز بامداد پگاه
به پیش فرش تو بر خاک می نهند جبین
شعر درباره اسم پگاه
به سلام آمدم همی هر روز
دولت و بخت بامداد پگاه
شعر در مورد اسم پگاه
بر نشستی اشترم را از پگاه
جو رها کردم کم از اخراج کاه
شعر درباره اسم پگاه
دلا تو راست بگو دوش می کجا خوردی
که از پگاه تو امروز مولعی به سرود
شعر با اسم پگاه
که تا تمام غزل را بگویمت فردا
که گل پگاه بچینند مردم از گلشن
شعر با کلمه پگاه
آفتاب امروز گشته ست از پگاه
ساقی صد زهره و فرقد بلی
شعری با اسم پگاه
هر روز پگاه خیمه بر جوی زنی
صد نقش تو بر گلشن خوشبوی زنی
شعر برای اسم پگاه
چو صبح سعادت برآمد پگاه
شدم زنده چون باد در صبحگاه
شعر در مورد اسم پگاه
به شرطی که چون صبح راند سپاه
تو را نیز چون صبح بینم پگاه
شعر درباره اسم پگاه
چنانست فرمان که فردا پگاه
براریم بزمی ز ماهی به ماه
شعر در مورد اسم پگاه
ای دویده سوی دکان از پگاه
هین به مسجد رو بجو رزق اله
شعر درباره اسم پگاه
از چه در دهلیز قاضی ای گواه
حبس باشی ده شهادت از پگاه
شعر با اسم پگاه
رفت او پیش کفن خواهی پگاه
که بپیچم در نمد نه پیش راه
شعر با کلمه پگاه
شب ادبار حاسدت را نیست
در ازل هیچ بامداد پگاه
شعری با اسم پگاه
پگاه عفو گناه از پی رعایت عدل
جزای خویش دهندت ز شرم تا بخشند
شعر برای اسم پگاه
روز دیگر به بامداد پگاه
سوی آن بیت ها فتاد نگاه
شعر در مورد اسم پگاه
های نارنجی!
ترنج به دست بگیرم
یوسفم می شوی
بر درگاه بایستی؟
می خواهم زخمی عمیق بسازم
که جامت به دستم باشم
گاه و بی گاه
می خواهم بنوشمت
مزه مزه نگاه نگاه
تا آخرین قطره
تا سپیدهی پگاه
شعر درباره اسم پگاه
از روی تو شام صبح گردد
وز زلف تو صبح شام دیجور
شعر درباره اسم پگاه
صبح است و دهر از خرمی چون روضه رضوان نگر
جنبیدن باد صبا جلوه گر بستان نگر
شعر در مورد اسم پگاه
رسول من سوی تو باد صبح دم باشد
ازین قبل نفس باد صبح دم سرد است
شعر درباره اسم پگاه
آن دم که صبح بینش من بال برگشاد
آن مرغ صبح گاه دلم تیز پر گشاد
شعر با اسم پگاه
آمد نفس صبح و سلامت نرسانید
بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید
شعر با کلمه پگاه
چون بوی تو دیدم نفس صبح و ز غیرت
در آینه صبح به بوی تو ندیدم
شعری با اسم پگاه
صبح آخر دیده بختم چنان شد پرده در
صبح اول دیده عمرم چنان شد کم بقا
شعر برای اسم پگاه
هست چو صبح آشکار کز رخ یوسف برد
دیده یعقوب کحل، فرق زلیخا خضاب